1-1 مدیریت منابع و زمانبندی در گرید24
امروزه فن آوری محاسبات گرید،به عنوان مدل و رهیافتی نو جهت حل مسایل پیچیده و بزرگ در علوممهندسی،صنعت و تجارت مطرح شده است و هر روز بر تعداد برنامه های کاربردی متفاوتی که از زیر ساخت گرید به منظور تامین نیازهای محاسباتی،ذخیره سازی اطلاعات و سایر موارد بهره برداری می کنند،افزوده می شود.مسایلی که توسط گرید حل می شوند معمولاً مسایلی هستند که به نیاز به حجم محاسباتی بالا و یا حجم زیاد داده و ذخیره سازی دارند و ممکن است داده های ورودی مورد نیاز آنها،در میان سایتهای مختلف توزیع شده باشد.
جهت حل این مسایل،گرید یک بستر محاسباتی/ارتباطی ارائه می کند که در آن،قابلیت ها و امکانات و کیفیت سرویس کلیه منابع و بالاخص منابع محاسباتی در کنار یکدیگر مجتمع شده است و دیدی از یک ماشین مجازی بسیار قدرتمند در اختیار برنامه های کاربردی جهت اجرا قرار می گیرد.
ذکر شد که گرید طبق تعریف،هیچ محدودیتی از نظر محدوده جغرافیایی تحت پوشش ندارند بنابراین منابع در دسترس یک گرید،به لحاظ جغرافیایی توزیع شده هستند و حتی ممکن است ناهمگن نیز باشند.منابع در سایتهای مختلف قرار دارند و متعلق به سازمانها و نهادهای متفاوت هستند و هر سازمان ،سیاست های مدیریتی خود را بر نحوه به اشتراک گذاری و دسترسی به منابعش اعمال می کند.
از طرف دیگر،همانطوری که گفته شد،محیط گرید یک محیط اختیاری و پویاست،به این معنا که بر خلاف کلاسترها که معمولاً نرخ تعیین منابع در دسترس،در آنها کم است،در سیستمهای گرید،ماشینها و به طور کلی،کلیه منابع در دسترس گرید در طول زمان ممکن است تغییر کنند.
مشاهده می شود که محیط گرید،به لحاظ منابع تحت پوشش،محیطی بسیار پیچیده است.فاصله های جغرافیایی زیاد منابع توزیع شده،معماریها و سیستم عاملهای متفاوت ماشینهای مختلف،تفاوت ها در روش های دستیابی به هر یک از منابع،متغیر بودن محیط به لحاظ منابع دردسترس و در نهایت وجود سیاست های مختلف در دسترسی به منابع،همه و همه مسائل پیچیده ای هستند که گرید باید با آنها دست و پنجه نرم کند.کاملاً واضح است مدیریت موثر منابع،امری حیاتی در سیستمهای گرید محسوب می شود و به علاوه،زمانبندی باید به نحو احسن در این سیستم ها انجام شود تا از یک طرف کاربران و برنامه های کاربردی به بهترین نحو سرویس دریافت کنند و از طرف دیگر از کلیه منابع گرید،بهره برداری بهینه و حداکثر صورت گیرد.در واقع می توان گفت،کارآمدی هر سیستم گرید،به میزان زیادی در گرو کارآیی و موثر بودن روش های مدیریت منابع و نیز سیاست ها و مکانیزمهای مورد استفاده در اجرای وظایف در این محیط می باشد.زیرا عمل تقسیم بار در سیستم های گرید،تا چه حد حیاتی و بحرانی است،زیرا استفاده موثر از تقسیم بار در سیستم های گرید،تا حد زیادی حیاتی و بحرانی است،زیرا استفاده موثر از تقسیم بار،هم به نفع مالکان ماشینها خواهد بود و هم به نفع مشتریان منابع.
1-2کلیات مدیریت و زمانبندی در سیستم های گرید24
1-2-1 انواع منابع در محیط گرید
محیط گرید،مجموعه ای متشکل از ماشینهای محاسباتی است که گاهی عناوینی مانند،منبع،عضو،پردازشگر گرید،واگذار کننده(کارها)و میزبان به این ماشینها داده می شود.تمامی این ماشینها در واقع منابع گرید را تشکیل می دهند.دسترسی به برخی ماشینها ممکن است توسط همه کاربران امکان پذیر باشد،اما ممکن است ماشینهایی نیز وجود داشته باشند که دسترسی به آنها،قیود و شرایط و محدودیت های خاص خود را داشته باشد.
1-2-1-1منابع محاسباتی24
مهمترین منبع در هر سیستم گرید،منابع محاسباتی هستند.استفاده از یک منبع محاسباتی،به معنای استفاده از سیکلهای پردازنده ماشینهای مختلف در گرید،جهت اجرای برنامه های کاربردی است.پردازنده های ماشینهای مختلف،ممکن است به لحاظ سرعت،معماری و فاکتورهای مرتبط دیگری مانند حافظه اصلی،نحوه اتصالات با یکدیگر(در کامپیوتر های چند پردازنده)و غیره با یکدیگر تفاوت داشته باشند.
1-2-1-2 منابع ذخیره سازی
بعد از منابع محاسباتی،پرکاربردترین منابع مورد استفاده در محیط گرید را منابع ذخیره سازی داده ها تشکیل می دهند.یک نوع خاص از گرید،اصطلاحاً گرید داده است که توسط آن،می توان انبار داده مجازی با ظرفیت بسیار بالا داشت(با بهره گرفتن از تجمیع منابع ذخیره سازی ماشینهای توزیع شده مختلف به صورت شفاف جهت ارائه یک انبار داده یکپارچه و منسجم و تکی مجازی).این انبار داده مجازی و غول پیکر،به صورت منطقی،کلیه داده های روی ماشینهای توزیع شده را مجتمع می کند و گرید داده،دسترسی یکسان(صرف نظر از معماری،سیستم عامل و سیستم مدیریت بانک اطلاعاتی ماشینهای توزیع شده)و کاملاً شفاف به داده و اطلاعات فراهم می کند.
1-2-1-3 منابع ارتباطی
در زمان مطرح شدن سیستمهای توزیع شده،پهنای باند ارتباطی در دسترس،بسیار محدود بود،اما امروز شاهد رشد سریع در ظرفیت ارتباطی میان ماشینهای مختلف هستیم و همین امر باعث شده راه اندازی شبکه های گرید عملی تر شود،اما مشکل کمی پهنای باند ارتباطی و محدود بودن ظرفیت ارتباطی،هنوز هم به عنوان عاملی محدود کننده در پیاده سازی برنامه های کاربردی توزیع شده مطرح است،بنابراین،می توان گفت ظرفیت ارتباطات داده ای،به عنوان یکی از مهمترین منابع در گرید مطرح است.
1-3 نرم افزارها و مجوزهای نرم افزاری24
ممکن است بر روی برخی ماشینها در هر گرید،نرم افزارهای گرانی نصب شده باشند که نصب آنها بر روی تمامی ماشینهای گرید،به دلیل پر هزینه بودن،امکان پذیر نباشد.با بهره گرفتن از یک گرید،می توان کارهایی را که احتیاج به این نرم افزارها دارند را به سمت ماشینهای دارنده آنها ارسال کرد تا بر روی آن ماشین اجرا گردند.زمانی که هزینه محوزهای نرم افزارها،قابل توجه باشد،این رهیافت،می تواند به مقدار زیادی از مخارج سازمان بکاهد و در هزینه ها،صرفه جویی ایجاد کند.
برخی از مجوزهای نرم افزاری،به این صورت هستند که نرم افزار را بتوان بر روی تمامی ماشینهای گرید نصب کرد،اما تعداد محدود و تعریف شده ای از کاربران،امکان استفاده همزمان از آن(بر روی ماشینهای مختلف)را دارند.در این نرم افزارها،یک سیستم مدیریت مجوز وجود دارد که در طول زمان مانیتور می کند در هر لحظه چند کپی از برنامه در حال اجرا در شبکه هستند و از اینکه تعداد نسخه های در حال اجرا،از عدد تعریف شده در مجوز بیشتر شود،جلوگیری می کند.در چنین سناریویی،زمانبندهای گرید می توانند طوری تنظیم شوند که چنین مجوزهای نرم افزاری را در محاسبات خود لحاظ کند و با در نظر گرفتن اولویت برنامه های کاربردیکه نیاز به اجرای این برنامه های مجوز دار،دارندو با اعمال دیگر سیاست های لازم،امکان استفاده حساب شده از مجوز نرم افزارها و متعادل سازی اجرای برنامه ها فرآهم می گردد.
1-4سایر منابع:تجهیزات خاص،ظرفیت ها،سیستم عاملها،معماریها و منابع مصنوعی24
ماشینهای روی گرید،اعلب معماریها،سیستم عاملها،تجهیزات و ظرفیت های متفاوت دارند.هر کدام از این موارد در واقع بیانگر نوعی منبع در گرید هستند،زیرا ممکن است برنامه کاربردی،آنها را به عنوان یکی از ضوابطی ذکر کرده باشد که باید هنگام واگذاری کارها به ماشینهای گرید،جهت تعیین صلاحیت ماشین مقصد برای اجرای کار،بررسی شوند.
1-5 بررسی محیط گرید به لحاظ مدیریت و زمانبندی24
محیط گرید،محیط پیچیده ای است و انواع آن منابع با سیاست های مختلف و در فواصل جغرافیایی دور از یکدیگر ممکن است قرار داشته باشند.مدیریت منابع در چنین محیطی بسایر پیچیده و زمانبندی بهینه در آن کاری بسیار دشوار است.به همین دلیل است که تقریباً مهمترین بحث در سیستمهای گرید،مدیریت بهینه منابع تحت پوشش و زمانبندی کارها است.بسایری از مباحث تحقیقاتی در حوزه گرید،امروزه در زمینه سیستمها،روشها و الگوریتمهای مدیریت منابع و زمانبندی در شبکه های گرید ارائه می شوند.
برای اینکه تصویر دقیق تری از محیط یک گرید بدهیم،در ابتدا لازم است ماهیت خود برنامه های کاربردی و نیز کارهایی که در محیط گرید اجرا می شوند،شرح داده شود.تا زمانی که ماهیت برنامه های کاربردی توزیع شده و کارها در گرید بررسی نشوند،نمی توان درک درستی نسبت به محیط از دیدگاه مدیریت منابع و زمانبندی داشت.از سوی دیگر،در واقع درست است که می گوییم کاربران و برنامه های کاربردی از منابع گرید استفاده می کنند،اما در نهایت این برنامه های کاربردی هستند که از منابع گرید استفاده می کنند و کاربر از طریق این برنامه کاربردی است که منابع گرید را در اختیار می گیرد.نکته دیگری که باید ذکر کرد این است که،گاهاً دو کلمه برنامه کاربردی و کار اشتباهاً به جای یکدیگر به کار برده می شوند.اما خصوصاً در محیط گرید،باید تفاوت اساسی میان آنها قائل شد.
1-6 نگاهی دقیق به برنامه های کاربردی و کارها در محیط گرید24
اگرچه ممکن است طیف وسیعی از منابع مختلف در گرید میان کاربران به اشتراک گذارده شده باشد،اما دسترسی به این منابع از طریق اجرای یک برنامه کاربردی یا یک کار خواهد بود.گاهی دو اصطلاح برنامه کاربردی و کار اشتباهاً به جای یکدیگر به کار برده می شوند.در سیستمهای گرید اصطلاح برنامه کاربردی به بالاترین واحد پردازشی گفته می شود که توسط کاربران جهت اجرا به گرید واگذار می گردد.هر برنامه کاربردی ممکن است به یک یا چند کار شکسته شود و سپس این کار(کارها)به روی ماشین(ماشینهای)پردازشگر توسط سرویس
دهنده گرید جهت اجرا ارسال(واگذار)خواهد شد.پس در عمل برنامه کاربردی است که جهت اجرا توسط کاربر به گرید واگذار می شود،اما با شکسته شدن یک برنامه کاربردی به یک یا چند کار،در عمل،کار است که توسط سرویس دهنده گرید به ماشین پردازشگر جهت اجرا واگذار می گردد و کار است که بر روی ماشین پردازشگر در عمل اجرا خواهد شد.زمانبندی نیز در مورد کارها صورت می گیرد.
برنامه کاربردی را بالاترین سطح یک برنامه در گرید می دانیم که ممکن است به تعدادی کار توزیع شده ویا موازی شکسته شود.بنابراین،هر برنامه کاربردی به صورت مجموعه ای از کارها طوری سازماندهی می شود که کارها بتوانند به صورت توزیع شده ویا موازی بر روی ماشینهای مختلف اجرا شوند.برخی سیستمهای گرید این امکان را می دهند که کارها بتوانند در طول اجرا با یکدیگر تعاملهای چند باره آسنکرون یا سنکرون داشته باشند و مرتباً میان یکدیگر در طول اجرا داده هایی را رد و بدل کنند،اما گاهی اوقات سیستم گرید صرفاً این امکان را دارد که خروجی نهایی یک کار از یک برنامه کاربردی،بتواند ورودی کاردیگری از همان برنامه کاربردی باشد(به نوعی تعامل یک باره آن هم صرفاًدر انتها و خاتمه اجرای یک کار)و سپس با بررسی وابستگی کارها به یکدیگر،آنها را به ترتیبی اجرا می کنند که چنین اتفاقی بیافتد.با بررسی دقیق کارها،می توان کارهایی را که مستقل از یکدیگر هستند به صورت همزمان و موازی اجرا کرد ولی کارهایی که به نتایج یکدیگر نیازمندند،باید به ترتیب لازم،اجرا گردند.
واحد کاری را یک واحد اجرایی می دانیم که عملاً به یک ماشین پردازشگر جهت اجرا واگذار خواهد شد و همانطوری که گفتیم،یک واحد کاری تمامی اطلاعاتی را که جهت اجرای یک برنامه لازم است در بر می گیرد:خود برنامه اجرایی(یا اشاره گری به محل نگهداری ان بر روی یک محل مشترک)،کلیه داده های ورودی مورد نیاز برنامه(یا اشاره گرهایی به محل داده های ورودی)،اطلاعاتی در مورد اینکه خروجی های برنامه چگونه و کجا باید ذخیره شوند،لیست کلیه نیازمندیهایی(منابع)که برای اجرای برنامه لازم است(پارامترهایی مانند معماری،سیستم عامل،مولفه های نرم افزاری،پردازنده،حافظه اصلی،ظرفیت دیسک سخت،پهنای باند و…)،پارامترهای کیفیت سرویس،اولویت برنامه و…همه و همه مواردی هستند که در واحد کاری وجود دارند.گاهی اوقات یک برنامه کاربردی در واحد کاری قرار می گیرد و توسط کاربر به زمانبند گرید ارسال می شود.در این حالت واحد کاری،حاوی اطلاعات کلیه زیربرنامه (کارها)و بیانگر نحوه ارتباط این کارها به یکدیگر و کلیه مواردی است که جهت اجرای توزیع شده تمامی کارها لازم است.گاهی منظور از واحد کاری،مفهومی سطح پایین تر از برنامه کاربردی است و در واقع یک کار به همراه کلیه اطلاعات مورد نیاز است که باید در نهایت بر روی ماشین پردازشگر اجرا شود و اسن واحد کاری،توسط زمانبند گرید به ماشین پردازشگر ارسال می شود.
کارها واحدهای اجرایی هستند که در نهایت بر روی یک ماشین پردازشگر گرید اجرا خواهند شد.آنها ممکن است محاسباتی انجام دهند،داده ها را از مکانی و شکلی به مکانی و شکل دیگر منتقل کنند،داده هایی را جمع آوری کنند،ارتباطاتی با سایر کارها در گرید یا با دنیای خارج گرید برقرار کنند،دستوراتی را بر روی سایر ماشینها اجرا و الی آخر.برخی از سیستمهای گرید،این امکان را می دهند که یک کار نیز بتواند به نوبه خود به چند زیر-کار(subjob)شکسته شود.به شکل زیر توجه کنید.
Application |
job |
subject |
job |
job |
job |
job |
subject |
subject |
subject |
subject |
subject |
subject |
subject |
subject |
نمای یک برنامه کاربردی گرید که به صورت مجموعه ای از کارها و زیر کارها سازماندهی شده است.24
ذکر چند نکته در مورد برنامه های کاربردی گرید ضروری است:
1.برخی سیستمهای گرید،صرفاً از سازماندهی و شکستن دو سطحی پشتیبانی می کنند:برنامه کاربردی می تواند به تعدادی کار شکسته شود و هر کار نیز ممکن به تعدادی زیر-کار شکسته شود.اما برخی دیگر از سیستمها امکان شکستن در بیش از دو سطح را می دهند.به این طریق برنامه کاربردی می تواند به تعدادی کار شکسته شود(کار در این حالت موجودیت اجرایی نیست).هر کار ممکن است به تعدادی کار ویا task شکسته شود و در نهایت برگهای درخت،taskها هستند که برنامه های اجرایی هستند که به ماشینهای پردازشگر جهت اجرا واگذار خواهند شد.
2.سازماندهی برنامه کاربردی به تعدادی کار توزیع شده ویا موازی،ممکن است به دو صورت اتوماتیک و غیر اتوماتیک صورت گیرد.در سازماندهی اتوماتیک،برنامه کاربردی به صورت یک برنامه ترتیبی غول پیکر نوشته می شود(در یک زبان رویه ای یا شی گرا)و سپس متن این برنامه در اختیار سوپر کامپایلر پیشرفته گریدی گذارده می شود.سوپر کامپایلر،خود برنامه را تجزیه و تحلیل می کند و با تکنیک های فوق پیشرفته کامپایلر،آن را به تعدادی زیربرنامه طوری می شکند که این زیربرنامه ها،به صورت موازی و توزیع شده بر روی ماشینهای مختلف در گرید قابل اجرا باشند.در این حالت،خروجی سوپر کامپایلر،حالت سازماندهی شده برنامه کاربردی اولیه در قالب محموعه ای از کارهای توزیع پذیر و موازی است.البته،تولید چنین کامپایلر هایی بسیار دشوار است و متخصصان بسیاری بر روی آن هنوز به عنوان مبحثی در دست تحقیق،کار می کنند.در حالت غیر اتوماتیک،سیستم گرید در سطح انتزاعی بالا این امکان را می دهد که تولید کنندگان برنامه های کاربردی گرید،نتوانید به صورت ویژوال چنین درختی را(معمولاً در محیط مرورگرهای سبک وب)تولید کنند.در این سیستمها،ابتدا درخت برنامه کاربردی در قالب کلیه نودها(کارها و زیر کارها یا کارها و taskها،بسته به معماری مجاز قابل پشتیبانی توسط سیستم)و لبه ها(که معرف نحوه ارتباط باشند)رسم می شود.سپس نحوه ارتباط نودها(به لحاظ ارتباطات سنکرون و آسنکرون و یا به لحاظ وابستگیها)مشخص می شود.در ادامه نسخه اجرایی یا Source code مربوط به هر نود اجرایی(برگ درخت)مشخص می شود.کلیه اطلاعات و نیازمندیهای لازم آن،در قالب واحدهای کاری مجزا ذکر خواهد شد.ممکن است لازم باشد اطلاعات دیگری نیز،بسته به خود سیستم گرید،ارائه شود.در نهایت،کلیه این اطلاعات جهت زمانبندی و اجرا به زمانبند گرید داده خواهد شد.
اکنون که دید دقیقی نسبت به یک برنامه کاربردی در گرید به دست آوردیم،مشخص می شود زمانبندی و اجرای چنین برنامه هایی،خصوصاً در گرید های گسترده باچه مشکلات و معضلاتی روبرو است.به طور مثال،در سیستمهای گریدی که امکان ارتباط چند باره سنکرون وآسنکرون به کارهای یک برنامه کاربردی را می دهند،باید دقت شود کارهایی که نیاز به تعامل با یکدیگر دارند،به ماشینهایی که از لحاظ جغرافیایی فاصله زیادی دارند و یا بستر ارتباطی شبکه ای ضعیف میان آنها وجود دارد،واگذار نشوند.در سیستمهای گریدی که امکان ارتباطات فوق را به کارها نمی دهند ولی در عوض وابستگیهای آنها را در نظر می گیرند و خروجی های آنها را در اختیار یکدیگر می گذارند،زمانبند گرید باید با رعایت ترتیب لازم،کارها را اجرا کند.به علاوه باید کارهای مستقلی را که می توانند با یکدیگر موازی اجرا شوند شناسایی کند تا برنامه در بهترین حالت خود اجرا شود و نیز اگر خروجی یک کار،ورودی کار دیگر است،منطقی این است که هر دو به ترتیب بر روی یک ماشین پردازشگر واحد اجرا شوند تا از نقل و انتقالات بی مورد داده های احتمالاً حجیم،در سیستم تا حد ممکن جلوگیری شود.نکته دیگر این که،در زمانبندیها،باید دقت شود اگر داده های ورودی یک کار،به همراه خود کار در واحد کاری قرار نگرفته اند(صرفاً اشاره گرهایی به محل آنها در واحد کاری آمده است)،حتی الامکان باید کار بر روی ماشین نزدیک(به لحاظ سرعت و ارتباطات شبکه ای)به ماشین نگهداری کننده داده های ورودی اجرا شود.همین مطلب در مورد داده های خروجی زمانی که باید بر روی یک ماشین راه دور ذخیره شوند نیز صدق می کند.در واقع در تشخیص بهترین ماشین جهت واگذاری یک کار،به علاوه بر سرعت پردازنده،میزان بار روی ماشین پردازشگر و…باید چنین مواردی نیز کاملاً توسط زمانبند لحاظ شود.با ذکر تمامی نکات فوق،می توان دریافت زمانبندی و مدیریت منابع در محیط گرید،چه کار دشواری(مثلاً در قیاس با سیستمهای کلاستر عادی)است.
:
ظرفیت جذب دانش به مجموعه ای از فرایندها و روندهای سازمانی اشاره دارد که طی آن سازمان به کسب، شبیه سازی، انتقال و استخراج دانش می پردازد، تا قابلیت های پویایی در خود ایجاد کند. این قابلیت ها، توانایی سازمان را برای دستیابی و حفظ مزیت رقابتی افزایش می دهند (مرادی و همکاران، 1392).
امروزه با شکل گیری محیط های پیچیده رقابتی، تنها سازمان هایی می توانند به فعالیت خود ادامه دهند که عملکرد خود را در قابلیت های مهم سازمانی همچون نوآوری تقویت کنند (فارسیجانی و نیستانی، 1389). انجام فعالیت های نوآورانه، منبعی پایان ناپذیر برای مزیت رقابتی فراهم می کند (آزاد و ارشدی، 1388). عملکرد نوآورانه، با خلق دانش مورد نیاز برای توسعه محصول و فرایندهای تولیدی جدید، یا بهبود فرایندهایی موجود، به دست می آید.
سازمان ها با تکیه بر نوآوری در پی افزایش بهره وری و بهبود وضعیت اقتصادی خود هستند (میرفخرالدینی و همکاران، 1389). نوآوری،
فعالیت پیچیده ای است که دانش جدید را برای اهداف تجاری به کار می گیرد. بخشی از این دانش از منابع خارجی به دست می آید، از این رو توانایی برای بهره برداری از دانش خارجی یک عامل حیاتی برای قابلیت های نوآورانه است (فسفری و تریبو[1]، 2008).
مفهوم ظرفیت جذب دانش، به دیدگاه کلانی برمی گردد که توانایی اقتصاد را برای بهره گیری و جذب اطلاعات و منابع خارجی مدنظر قرار می دهد. کوهن و لوینتال[2] در سال1990 این مفهوم کلان اقتصادی را به حوزه نظریه های سازمانی وارد کردند و ظرفیت جذب را به عنوان توانایی یک سازمان برای تشخیص ارزش اطلاعات جدید از منابع بیرونی، شبیه سازی و به کارگیری آن را برای اهداف تجاری در نظر گرفتند. ظرفیت جذب به خودی خود هدف نیست، اما می تواند بروندادهای سازمانی مهمی چون عملکرد نوآورانه را خلق کند (کاستوپولوس[3] و همکاران،2011 ).
ظرفیت جذب دانش با قابلیت پویا و منعطف رابطه تنگاتنگی دارد. از نقطه نظر قابلیت پویا، سازمان ها به عنوان نهادهای دانش در قالب فرایندهای دانش به فعالیت می پردازند (جانتونن[4]، 2005). بر این اساس، زهرا و جرج در سال 2002 تعریف عمومی کوهن و لوینتال (1990) را گسترش دادند و ظرفیت جذب را به عنوان یک مجموعه از فرایندها و روندهای سازمانی معرفی کردند که طی آن سازمان به کسب، شبیه سازی، انتقال و استخراج دانش می پردازد تا قابلیت هایی پویا در خود ایجاد کند. این قابلیت ها به خلق و بهره گیری از دانش مرتبط هستند و توانایی سازمان را برای دستیابی و حفظ مزیت رقابتی افزایش می دهند (زهرا و جرج[5]، 2002).
1- Fosfuri & tribo
2- Cohen & Levinthal
3- Kostopoulos et al
4- Jantuen
5- Zahra & George
:
با افزایش جمعیت و به تبع آن رشد تقاضای سفر، مدیران حمل ونقل با چالش فرایند انتقال ایمن و کارآمد انسان و کالا با توجه به محدودیتهای تملک اراضی و بودجه مواجه میباشند،که بویژه درآزادراهها و راههای پرتراکم واقع در نواحی شهری و برونشهری که امکان افزایش ظرفیت راه وجود ندارد، ایجاد ازدحام سبب افزایش زمان سفر و کاهش ایمنی و در نتیجه شرایط غیرقابل تحمل برای راننده می شود. در سالهای اخیر تبدیل تقاطعهای همسطح به غیرهمسطح به عنوان یک راه حل امید بخش در مدیریت مؤثر تقاطعها با توجه به زیرساختهای موجود مورد توجه قرار گرفته است که کاربرد این تبدیل منافع بالقوهای مانند بهبود زمانهای سفر،کاهش آلایندههای زیست محیطی، ذخیرهی سرمایه در بلند مدت و کاهش در مصرف سوخت را فراهم می کند. در سال 1972 میلادی واتلورث[1] و اینگرام[2] برای ارزیابی ترافیکی هر یک از گزینه ها، ظرفیت ساعت اوج آنها را با بهره گرفتن از یک مدل خطی محاسبه کرده اند. عضوی از تقاطع که تحت تأثیر حجم ماکزیمم بوده و شرایط بحرانیتری دارد شناسایی شده و در مرحله بعدی افزایش ظرفیت می یابد تا مدل مناسب نتیجه شود. در سال 1973 مولینازی[3] و ساترلی[4] مقایسه تقاطع های غیر همسطح را از طریق سطح سرویس، ایمنی، انعطافپذیری طول و تعداد خطوط مناطق همگذری ،زمان سفر، و فاکتورهای اجتماعی بر روی تقاطعهای غیرهمسطح انجام دادهاند. در سال 1977 اسمیت[5] و گاربر[6] بر اساس پارامتر ایمنی دو تقاطع غیرهمسطح لوزی و تکنقطهای را با هم مقایسه کردند.
تعریف مسأله:
یکی از راهکارهایی که جهت بهبودبخشی وضعیت تقاطع موجود مد نظر مهندسین قرار میگیرد اصلاح طرح هندسی، اعمال محدودیتهای ترافیکی و غیره میباشد که در ردیف راه حلهای کم هزینه قرار میگیرند. در صورتی که اینگونه راهکارها نتواند مشکل ترافیکی تقاطع را حل نماید راه حل دیگری که همان تبدیل تقاطع همسطح به تقاطع غیرهمسطح میباشد مد نظر قرار میگیرد. با توجه به تنوع زیاد انواع تقاطعهای غیرهمسطح و حوزه عملکرد هریک از آنها و نیز هزینه های متفاوت اقتصادی آنها گزینه های متفاوتی برای انتخاب نوع تقاطع غیرهمسطح وجود دارد. در کشور ما نیز هنگامیکه یک تقاطع همسطح به یک تقاطع غیرهمسطح تبدیل می شود هیچگونه معیاری برای انتخاب بهینه تقاطع غیرهمسطح وجود ندارد . وجود مدلی که بتواند عواملی همچون عوامل ترافیکی ، اقتصادی ، زیست محیطی را در یک چارچوب کلی برای انتخاب بهینه نوع تقاطع غیرهمسطح ارائه کند از نیازهای اصلی و اساسی جامعه مهندسان میباشد. در نتیجه ضروری است به منظور ایجاد یکنواختی روشها و ضوابط طراحی و اجرائی و مدیریتی این مدل تدوین شود تا بتواند به عنوان یک قضاوت کارشناسی و نیز یک راهنما مورد استفاده قرار گیرد.
در پژوهش پیشرو،با بهره گرفتن از داده های ترافیکی و نرمافزار شبیهسازی،پنج نمونه از تقاطعهای غیرهمسطح شبیهسازی شدند و تحت بارهای ترافیکی مختلف قرار گرفتند و در نهایت از خروجیهای نرمافزار شبیهسازی،معادلات مربوط به پارامترهای مورد نظر که عبارتند از زمان سفر،میزان آلایندههای زیست محیطی و میزان مصرف سوخت بودند،حاصل گشت.سپس با بهره گرفتن از این معادلات و الگوریتم بهینهسازی انبوه ذرات به حل مساله پرداخته شده است.
[1] Watteleworth
[2] Ingram
[3] Mullinazzi
[4] Satterly
[5] Smith
[6] Garber
انسان از آغاز خلقت همواره با موضوع بلایای طبیعی مواجه بوده و تلاش نموده است تا این حوادث و سوانح طبیعت را مدیریت و كنترل نماید و زندگی خود را از این خطرات، ایمن و محفوظ دارد. از میان بلایای طبیعی، زلزله از ویژگیهای خاصی برخوردار بوده و در قرن گذشته با توجه به عوامل زیر اهمیت بیشتری به مدیریت بحران زلزله داده شده است:
ایران از نظر لرزه خیزی در منطقه فعال جهان قرار دارد و به گواهی اطلاعات حاصل از مستندات علمی و مشاهدات قرن بیستم از خطر پذیرترین مناطق جهان در اثر زمین لرزه های پرقدرت محسوب می شود. در سال های اخیر به طور متوسط هر پنج سال یک زمین لرزه با صدمات جانی و مالی بسیار بالا در نقطه ای از كشور رخ داده است و در حال حاضر ایران در صدر كشور هایی است كه وقوع زلزله در آن با تلفات جانی بالا همراه است.
گرچه جلوگیری كامل از خسارات ناشی از زلزله های شدید بسیار دشوار و حتی غیر ممکن است، لیكن با افزایش سطح اطلاعات در رابطه با لرزه خیزی كشور و مطالعه دقیق وضعیت آسیب پذیری ساختمان ها، تأسیسات زیربنایی و شریان های حیاتی و ایمن سازی و مقاوم سازی
صحیح و اصولی آنها، می توان تا حد مطلوب تلفات و خسارات ناشی از زلزله های آتی را كاهش داد.
امروزه یکی از راه های بررسی آسیب پذیری ساختمان های موجود، استفاده از منحنی های شکنندگی می باشد که این منحنی ها می توانند کاربرد های فراوانی قبل و بعد از زلزله داشته باشند.
1-2 شرح مسئله
خطر لرزه ای بیانگر پتانسیل خسارت ایجاد شده در سازه ناشی از وقوع زلزله است. خسارت یا شکست در سیستم سازه ای، بصورت عدم حفظ عملکرد مطلوب آن در هنگام وقوع زلزله تعریف می شود ( Nielson، 2005 ).
به منظور تحلیل شکست از دیدگاه مهندسی در یک سیستم سازهای، بایستی آستانه ی رخداد شکست با بهره گرفتن از پارامتر های ریاضی به صورت کمی بیان شود. یکی از پارامتر های مهم در برآورد خسارت سازه ای بزرگی و شدت زمین لرزه میباشد. از جمله پارامتر هایی که در تحلیل شکنندگی بعنوان معیار بزرگی و شدت جنبش های لرزه ای زمین در نظر گرفته می شود، میتوان از بیشینه شتاب زمین (PGA)، بیشینه سرعت زمین (PGV)، بیشینه تغییر مکان زمین (PGD)، شتاب طیفی (Sa)، سرعت طیفی (Sv)، تغییر مکان طیفی (Sd) و شدت مرکالی نام برد( شهسوار، 1381).
در برآورد خطر لرزه ای سازه پارامتر هایی نظیر شکل پذیری تغییر مکانی، شکل پذیری انحنایی، تغییر مکان مطلق عضو، انرژی هیسترتیک جذب شده توسط المان و …. برای تعیین حالات خسارت مورد استفاده قرار میگیرد. در تحلیل آسیب پذیری یک سیستم، به دنبال جمع آوری و پردازش داده های پاسخ سازه تحت اعمال جنبش شدید زمین هستیم. به منظور پردازش آماری رفتار سازه های مختلف، با بهره گرفتن از تئوری احتمالات می توان ارتباط بین شدت زلزله و آسیب پذیری سازه ها را در قالبی آماری مورد بررسی قرارداد. بررسی این ارتباط از دو دیدگاه حائز اهمیت است:
یکی از ابزارهای کلیدی در ارزیابی خطرپذیری لرزه ای که امروزه استفاده از آن رواج یافته است، منحنی شکنندگی است. منحنی شکنندگی، احتمال فراگذشت آسیب سازه از یک سطح آسیب مشخص را برای چندین سطح خطر از جنبش های لرزه ای زمین بیان می کند. این منحنی کاربردهای فراوانی قبل و بعد از وقوع زلزله دارد، بطوریکه ضمن ارزیابی آسیب پذیری لرزهای در مواردی دیگر از جمله تعیین اولویت ها در مقاوم سازی سازه ها و همچنین برنامه ریزی مدیریت بحران مورد استفاده قرار میگیرد.
[1] Fragility curve
[2] Nielson
[3] Seismic Risk Assessment
در مناطقی که امکان دسترسی به پروفیل یا مقاطع نورد شده عمیق فولادی ممکن نیست، استفاده از تیر های لانه زنبوری در سازه های فولادی راه حلی اقتصادی و متداول است. مزیت اصلی استفاده از این تیرها در مقایسه با تیرهای معمولی، افزایش مدول مقطع، بدون افزایش وزن است. مزیت دیگر تیرهای لانه زنبوری توانایی عبور تسهیلات برقی و مکانیکی و … از بین سوراخهای تیر و در نتیجه آن کاهش کلی ارتفاع کف تا کف میباشد. قابهای مهاربند شده واگرا سیستمی ترکیبی از مزایای قاب های خمشی و قابهای مهاربندی همگرا می باشد (شکل1-1). اگر این قاب ها صحیح طراحی گردند هنگام زلزله شدید ناحیه تیر پیوند مانند یک فیوز عمل کرده و از آسیب سایر اجزا جلوگیری می کند.
موضوع مورد تحقیق این مقاله این است که آیا می توان در طول تیر لانه زنبوری، تیر پیوند (فیوز) تعبیه یا مونتاژ کرد؟ بر اساس ضوابط
موجود تیر پیوند از طرفی باید از نوع مقطع فشرده و بدون هیچ باز شویی باشد که مقاطع لانه زنبوری فشرده بشمار نمی آیند، از طرف دیگر به دلیل افزایش 5/1 برابری ارتفاع تیر معمولی ناپایداری های جان اجتناب ناپذیر می باشد. بنابر این استفاده از تیر های لانه زنبوری در قاب های واگرا از نظر ضوابط موجود نامعتبر است.
به نظر می رسد اگر بتوان تمهیداتی اندیشید که مسئله فشردگی مقطع مخصوصا ناپایداری جان را حل کرد شاید امکان استفاده از تیر های لانه زنبوری در قاب های مهاربندی واگر بویژه به عنوان تیر پیوند استفاده کرد. در ادامه با ارائه راه حلهایی به حل این موضوع پرداخته می شود.
شکل 1-1 انواع مهار بند های واگرا
از جنگ جهانی دوم به بعد تلاش های زیادی برای یافتن راههای جدیدی جهت کاهش قیمت سازههای فولادی توسط مهندسین سازه انجام شده است. در نتیجه روشهای جدید بسیاری جهت افزایش سختی عضو فولادی بدون هرگونه افزایش وزن فولاد مورد استفاده قرار گرفت.تیرهای لانه زنبوری (قلعهای شکل) یکی از این روشها بود. بنابراین، این روش می تواند به عنوان یک حرکت مهم به سمت مفهوم «تیرهای ایدهآل» مورد توجه قرار گیرد، در بحث طراحی اقتصادی این نیاز وجود دارد که بیشتر مصالح یک جزء خمشی تا آنجایی که امکان دارد دور از محور خنثی قرار گیرد. تیرهای لانه زنبوری به وسیله بریدن جان تیر در امتداد یک الگوی متناوب که در شکل 1-2 نشان داده شده است، از مقطعهای استاندارد I شکل ساخته میشدند.