برخی ازقالیهای نو و کهنه (اغلب تجاری) عیوبی در رنگ دارند که بنابر درخواست مشتری ، توسط مرمتگر مورد بررسی و رفع عیب قرار می گیرند. مجموعه این عملیات را رنگ برداری، رنگ کاری، نقاشی یا نیش قلم[1] گویند”افتخاری راد،1382، ص21″. نکته مهم رنگکاری در این است که بخش قابل توجهی از این عملیات مرمتی دوام ندارند و با گذشت زمان، تابش نور خورشید و یا اولین شستشو این پدیده ی پنهان کاری شده دوباره آشکار می شود. متاسفانه اطلاعات و روش های این عملیات فاقد کارایی آموزشی و علمی است و این روند پاسخگوی هیچ یک از اهداف علمی و استاندارد نیست. زمینه فعالیت این حرفه از مرمت، در راستای تکمیل قالی های صادراتی و گاه مصارف داخلی به شدت گسترش یافته و جایگاه خوبی برای خود ایجاد کرده است. هر چند هیچ یک از یادداشت ها در این خصوص نتایج تحقیقاتی مطلوبی را در پی نداشت. “اربابی، 1386، ص 185”
عواملی که نیاز استفاده از این مرحله مرمت را ضروری می کند:
1- تابش اشعه فرابنفش خورشید که تاثیر زیادی بر کاهش رنگ قالی دارد.
2- اشتباه بافنده در زمینه انتخاب رنگ یک خامه و عوض شدن آن رنگ در یک قسمت بافت که در اصطلاح به آن رگه دار شدن قالی میگویند.
3- در میانه کار بافت، یکی از خامه ها تمام و خامه جدیدی تهیه شده که از لحاظ رنگی با خامه قبلی مطابقت ندارد و قالی دو رنگ می شود”پیتر.اف،1389، ص 38″.
4- بعد از بافت یکی از رنگ های بکار رفته در قالی مورد پسند مشتری نیست و تصمیم به تغییر آن رنگ میدهد.
5- شدت رنگ های به کار رفته در در قالی مطلوب نیست.
6- رنگ بندی نامناسب و یا استفاده از رنگ های غیر مانوس وغیر عادی. “اربابی، 1386، ص6،7”.
و عواملی دیگر که منجر به استفاده از عملیات رنگکاری در کارگاه مرمت می شود. معمولا این عملیات به وسیله مواد رنگزا مانند : رنگ های جوهری، مدادشمعی ، ماژیک و همچنین اکسید کننده و احیا کننده هایی مانند پرمنگنات پتاسیم، جوش شیرین (سنگ ترش) ، جوهر لیمو ( اسید سیتریک) ،هیدرو سولفیت، کلر و… استفاده می شود. ابزار این عملیات قلم مو و ظرف رنگ است”افتخاری راد،1382، ص11″ .
با این تفاسیر و با توجه به اعتبار فرش دستباف در دنیا و استاندارد هایش در این مرحله از مرمت باید اعمال تغییراتی جهت بهبود بوجود آید و یا به عبارتی محققان با تلاش و شناخت باید گام هایی موثر درجهت رفع نواقص و پیشبرد کیفیت آن بردارند. انتظار میرود با ساخت دستگاهی جهت رنگرزی موضعی قالیهای مرمتی در کارگاه تکمیل این ایراد از فرش دستباف ایران رفع شود.
1-2 ضرورت انجام تحقیق
فرش دستباف یکی از هنرمندانه ترین فراورده های دستی بشر است که علاوه بر دارا بودن ارزش هنری یک منبع درآمد ارزی در اقتصاد کشور محسوب می شود. فرایند تولید این هنر صنعت بسیار گسترده بوده و در تمام مراحل کیفیت و استاندارد سازی باعث ارتقا این کالا می شده است. تمامی قالیهای تولید شده جهت ارتقا و بهبود و بر طبق استاندارد مرکز ملی فرش دستباف ایران و سلیقه بازار در فرایند تکمیل قرار می گیرند”صوراسرافیل، 1376، ص29-33″. عملیاتی که در کارگاه تکمیل فرش صورت می گیرد شامل انواع شور، چرم دوزی، دو گره و زنجیره بافی، کز دادن پشت فرش، بند کشی ، لکه گذاری یا عملیات رنگ برداری میباشد.”مجابی، 1389″ در بین این عملیات رنگکاری به صورت غیر متعارف و به نوعی تقلب محسوب می شود بدین گونه که مرمتگر قسمت های رنگ پریده قالی را با قلم مو یا ماژیک به صورت سطحی میپوشاند که با اولین شور رنگ ها در هم ادغام و ظاهر فرش را خراب می کند”اربابی، 1386، ص24″. با این تفاسیر برآن شدیم تا عملیات رنگکاری در فرش های دستباف معاصر را بررسی و در صورت امکان ارتقا بخشیم.
1-3 سوابق تحقیق
علیرغم جستجو درکتاب ها و سایت های مختلف مرتبط به فرش و رنگرزی و مرمت مطلبی راجع به عینیت تحقیق پیش رو یافت نشد اما مطالبی ارزشمند راجع به مرمت یافت شد که با ذکر منابع بیان میگردد. مرمت مجموعه ای از علوم، فنون و هنرهاست. از بین علوم مختلف علم شیمی از گروه علوم پایه بیش از بقیه علوم با مرمت مرتبط است. مرمت یعنی کلیه فعالیت هایی که برای اصلاح مواد موجود و ساختار اثر فرهنگی به منظور نشان دادن وضعیت شناخته شدهی قبلی انجام می شود. مسلم است که اصلاح مواد تشکیل دهنده اثر و ساختار آن بدون شناخت اولیه امکان پذیر نیست و تا مرمتگر نداند که با چه چیزی سروکار دارد نخواهد توانست معایب و آسیب های آن را اصلاح و برطرف سازد”خورشیدی،1385، مجموعه مقالات”. یکی از زمینه های علمی و تخصصی فرش دستباف در مرحله تکمیل، مرمت یا رفوگری
می باشد”طالب پور،1381″. پیشینه مرمت قالی از بدو تولد آن وجود داشته است. اگر چه به آن به عنوان یک هنر ارج داده نمیشده است. مرمتگر تنها با قالی کهنه سر و کار نداشته و ندارد. به عبارتی مرمتگر پوشاننده عیب نبوده بلکه کامل کنندهی قالی جهت ورود به بازار و فروش آن بوده است.
روش های مرمت دو نوع است: مرمت ایتالیایی – مرمت آمریکایی : در مرمت ایتالیایی احترام به اثر هنری و احترام به مرمتگر یک اصل است. مثلا یک قالی که با زمینه کرم آسیب دیده باشد سعی می شود رنگ قسمت آسیب دیده روشن تر یا تیرهتر انتخاب شود که آثار مرمت در قالی دیده شود. این روش مرمت بیشتر شامل اشیا و بناهای تاریخی می شود. در مرمت آمریکایی قسمتی از قالی که باید مرمت شود سعی بر آن است که کاملا شبیه سازی صورت گیرد به گونه ای که تفاوت قسمت مرمت شده با قسمت مرمت نشده معلوم نباشد. این دو روش مرمت هم در قالی و هم در مورد سایر اشیای هنری کاربرد دارد. روش مرمت بازار، یا علمی است که بر مبنای علم مرمتگر می شود (همان مرمت ایتالیایی ) و یا شیوه بازاری که قالی به گونه ای مرمت میشود که ایراد قابل تشخیص نباشد (روش مرمت آمریکایی). معمولا در مرمت سن قالی ملاک مهمی است که از این نظر قالیها به سه دسته تقسیم میشوند. قالیهای ۱ تا ۳۰ سال ( نو) از ۳۰ تا۱۰۰ سال و از ۱۰۰ سال به بالا(قالیهای عتیقه ای)
ارزشیابی و تعیین سن در مورد قدمت مهم است. مثلاً قدمت قالی تا ۳۰ سال باید بر مبنای روش آمریکایی باشد و هیچ گونه تغییر رنگ نداشته باشد و مکانیزم کار به گونه ای باشد که قالی مانند روز اول شود. در قدمت ۳۰ تا ۱۰۰ سال، معمولا روش مرمت به سبک ایتالیاییست و ارزش قالی در قدمت فرش نهفته است. در قالی با سن ۱۰۰ سال به بالا، در وضعیت فعلی قالی را حفظ میکنند که خرابی بیشتر نشود مثلا ممکن است دو تکه قالی با این قدمت پیدا شود در این مواقع نمیتوان آن ها را به هم بند زد و قالی جدید ساخت. در این مواقع یک پارچه سفید بر سطحی بدون خلل و فرج پهن می کنند و تکه های قالی را روی پارچه قرار میدهند تا قطعات قالی بیشتر آسیب نبینند. به طور کلی مرمت یا تکمیل یک مرحله تولید فرش است که میتوان برای آن استاندارد تعریف نمود تا علاوه بر تاثیر کیفیت قالی ارزش کار مرمتگران نیز در پروسه تولید شناسانده شود. مرحله ای بسیار پر کاربرد که از زمانی که قالی از دار جدا می شود تا ورود کالا به بازار بر روی قالیهای نو حائز اهمیت است و بر روی قالیهای پا خورده و دارای قدمت، سبکی متفاوت از کار است”حاجی زاده، 1383″. رنگکاری یکی از شاخه های مرمت در قالی است که متختصصان و اشخاص فنی خاص خود را دارد، اما متاسفانه روند کاری این گروه افراد مطابق استاندارد تعریف و شناخته شده نیست، و یکی از دلایل آن عدم شناخت یا عدم آزمایش های متفاوت در این زمینه است. شناخت کیفیت مواد اولیه، رنگرزی، مکانیزم بافت، آشنا بودن با کم کاریهایی که ممکن است در هر کدام از مراحل فرایند قالی صورت گیرد و هر آنچه که با ساختار قالی در ارتباط است در هر چه بهتر انجام دادن کار یک مرمتگر مهم است”خورشیدی،1385، مجموعه مقالات”.
1-4 سوالات تحقیق
طراحی و بررسی امکان ساخت دستگاه یا روشی که بتواند جایگزین روش غلط لکهگذاری و رنگ کاری فرش در مرحله مرمت قرار گیرد و یا عملیات رنگ کاری را ارتقا بخشد یک ایده و پیشنهاد برای بهبود فرش دستباف با توجه به ارزش و اهمیت این کالا میباشد. با به کار گیری و بررسی روش ها امکان ارتقا در این مرحله از تولید فرش میتوان رنگ را با نفوذ و ثبات بیشتری وارد گره ها و الیافی که بی رنگ شده کرد.
با توجه ب توضیحات داده شده و روش هایی که امروزه در مرحله رنگ مرمت به صورت غیر علمی انجام می شود:
1-5 روش تحقیق
این تحقیق با رویکرد مرمتی و روش داده اندوزی کتابخانه ای و آزمایشگاهی انجام می شود که شامل این مراحل می باشد:
مرحله اول : بررسی و شناخت روش های رنگکاری و سیر روند آن در بازار فرش دستباف معاصر ایران.
مرحله دوم: تهیه چند نمونه قالی جهت آزمایش رنگرزی دستی و دستگاهی با مشخصات زیر:
– نخ پشمی خامه قالی با نمره متریک نخ 4/16 لا ، چله 9/20 لا پنبه، پود ضخیم انگلیسی 8/10 لا، پود نازک با 2/20 لا.
– قالی خام لول[2] باف تهیه شده از نخ پرز بدون رنگ، بدون طرح، نخ چله و پود پنبه، رجشمار [3]50.
– قالی مرمتی تخت باف[4] کرباس[5]، چله و پود پنبه، طرح شکسته، پرز پشم، رجشمار 16.
– قالی مرمتی با مکانیزم بافت نیم لول[6]، چله و پود پنبه، پرز پشم، طرح گردان، رجشمار25.
مرحله سوم: آزمایش دستی بر روی نمونه های بافته شده.
مرحله سوم: بررسی ثبات و جذب رنگ وارد شده در نمونه آزمایش دستی.
مرحله چهارم: بررسی امکان تهیه و ساخت دستگاه یا روشی که مرحله رنگکاری را به رنگرزی ارتقا بخشد.
مرحله پنجم: بررسی ثبات و جذب رنگ وارد شده در نمونه آزمایشی با دستگاه یا روش پیشنهادی.
[1]. به علت سطحی رنگ شدن فرش در این مرحله این عملیات را رنگ کاری گویند.
.[2] این شیوه ی بافت بیشتر در مناطق شهری مانند: تبریز، اصفهان، قم، نائین، مشهد، و…. رایج است. در این شیوه تارهای چله بر روی دار به گونه ای قرار دارند که محل گره زدن کاملا به هم چسبیده و به کمک چوب هاف یا یا کوجی به صورت زیر و رو قرار میگیرند. در این شیوه معمولا از دو پود استفاده می شود و زاویه بین چله ها در این شیوه 120- 80 درجه در نوسان است.
[3]. به تعداد گره در واحد مشخص را رجشمار گویند. این واحد در مناطق ترکی باف 7 سانتی متر، درمناطق فارسی باف 5/6 سانتی متر و در کرمان 57/6 سانتی متر میباشد.
[4]. این شیوه بافت در مناطق عشایری رایج است. دراین شیوه تارهای چله به گونه ای قرار میگیرند که فاصلهی بین تارهای چله در محل گره زدن حداقل به اندازه قطر چلهی مورد مصرف باشد، در این نوع بافت معمولا پودی ضخیم تر از قطر چله در هر رج، از بالای ضربدر کوبیده می شود. زاویه بین چله ها در این نوع بافت 170-180 درجه است و چله ها تقریبا در کنار هم قرار میگیرند.
[5]. در این شیوه پود حالت سفت و کشیده دارد و این تارهای چله هستند که نسبت به پود حرکت مواج دارند.
.[6] این شیوه بیشتر در مناطق روستایی رایج است. در این شیوه تارهای چله در هنگام چله کشی به گونه ای قرار میگیرند که فاصلهی بین تارهای چله در محل گره زدن به اندازه نصف قطر چله مورد مصرف باشد. پودی با قطر تقریبی چلهی مورد مصرف در هر رج، ابتدا از زیر ضربدروسپس از روی ضربدر کوبیده می شود. زاویه بین چله ها در این نوع بافت بین 120-170است.
ساخت کاروانسراها با توجه به اوضاع اجتماعی، اقتصادی و مذهبی از روزگاران قدیم در ایران مورد توجه خاص بوده است. به طور کلی کاروانسراها به دو گروه برونشهری و درونشهری تقسیم میشوند. کاروانسرای درونشهری یکی از عناصر ساختاری شهر اسلامی است. احداث کاروانسراها فقط ویژه خارج از شهر نبوده، بلکه در داخل شهر نیز برای اقامت مسافران و تجار کاروانسراهایی احداث شده است، البته اکثر کاروانسراهای کنار بازار جنبهی تجاری پیدا میکرده و تجار هر صنفی در کاروانسراهای مجاور یا داخل بازار فعالیت میکردند. در دورهی اخیر معمولاً به کاروانسراهای درونشهری سرا گفته میشود. با کاهش رونق اقتصادی بافت تاریخی و تغییر سیستم های تجارتی و حملونقل و گرایش مردم به خیابانها و پاساژها، سراها و کاروانسراهای درونشهری از رونق افتادند و اکثراً بلااستفاده هستند و یا نقشی کم رنگ را در بافت ایفا میکنند و سالهای زیادی است که زندگی در بافتهای تاریخی با مشکلات فراوان اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برای ساکنان آن همراه است. بافت تاریخی مراغه به عنوان یک سرمایه ملی، یکی از نمونه بافتهای باارزش است که در اثر بیمبالاتی مدیران و ساکنین محلی و ناکارآمدی سیستم مدیریتی دچار دگرگونیهای ناخوشایند فراوانی شده است. در این میان سراها نیز اکثراً به حال خود رهاشدهاند یا در مواردی محدود به رسیدگی شده است با توجه به اینکه احیای این فضاها میتواند نقشی مؤثر را در فضای احیای بافت تاریخی ایجاد کند نیازمند تحقیقات و صرف هزینه است. سرای خواجهملکم نیز یکی از این بناها میباشد که در سالهای اخیر مورد بیتوجهیهای زیادی واقع شده است. در این طرح سعی بر این خواهیم داشت این سرمایه ملی را از نیستی نجات بخشیده و با نگاه به گذشته، آیندهای روشن را ترسیم نماییم که در نتیجه پویایی هرچه بیشتر بنا و در نهایت بافت تاریخی است.
1-2 بیان مسأله
سرای خواجهملکم مربوط به دوره قاجار است و در مراغه، بین خیابان خواجه نصیر و میدان مصلی، در محله سالار خانه واقع شده است. این اثر در تاریخ ۱۰ خرداد ۱۳۸۲ با شماره ثبت ۸۹۰۶ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این بنا به نام آقای ملكم آفتاندینان معروف به خواجهملکم كه شخصی ارمنی و تاجر بوده، ثبت شده است. بنا در قسمتهای مختلف از یک تا سه طبقه تشكیل یافته است.
امروزه از حیاط بنا به عنوان پاركینگ خودرو و از حجرهها به عنوان مغازههای خواربار فروشی استفاده میگردد. طاق و قوسهای بكار رفته در بنا و نحوه قاببندی پنجرهها از خصوصیات بارز این بنا بشمار می رود.
از جمله مسائلی که ضرورت اعطای طرح مرمت به این بنا را الزامآور می کند:
این سرا به عنوان یکی از بناهای تاریخی و باارزش شهر میتواند نقش خود را بهتر و بیشتر از قبل در جریان طرحهای مرمتی و احیاء بازی کند؛ بنابراین در این پژوهش سعی بر آن شده است تا با شناخت دقیق بنا، همچنین بررسی فن شناسی و آسیبشناسی آن، طرح مرمت و احیاء مناسبی جهت حفظ این بنای باارزش ارائه گردد.
1-3 اهمیت و ضرورت پژوهش
حفظ و نگهداری از آثار تاریخی به جهت این که این آثار بیانگر هویت و فرهنگ هر جامعه میباشد، امری بسیار ضروری است. در بنای مذکور
به دلیل حجم وسیع تخریبها و تبدیل شدن قسمتی از مجموعه به فضایی متروک و بیارزش، نیاز به حفاظت و مرمت احساس میشود. همین طور با توجه به مرمتهای غیراصولی و اعطای کاربری نامناسب به بنا که بیشتر باعث آسیب واردکردن و از بین بردن اصالت این بنای تاریخی شده است، اعمال طرح مرمت ضرورت داشته و امکانسنجی احیاء آن اهمیت پیدا میکند. بدیهی است بازگرداندن حیات دوباره به این بنای تاریخی ثبتشده میتواند موجب بازیابی اصالت بنا گردد. علاوه بر آن در این اثر ارزشهای معماری و تزئینی زیادی بااهمیت تاریخی و ملی وجود دارد که حفظ آن ها مستلزم شناسایی و تهیه طرح مرمتی مناسب میباشد.
1-4 اهداف پژوهش
ارائه طرحی جهت:
– جلوگیری از تخریب و نابودی بنا.
– بازگرداندن ارزش از دست رفته به بنا.
– احیا و زنده ساختن بنا با در نظر گرفتن کاربری مناسب و اصولی به آن.
1-5 روش پژوهش
1-5-1 روش پژوهش از نظر هدف
با توجه به هدف و ماهیت پژوهش از نوع کاربردی است.
1-5-2 روش پژوهش از نظر روش
با توجه به نوع بنا روش تحقیق میدانی است.
1-5-3 روش یافته اندوزی
در راستای تحقیق پژوهش از روشهای کتابخانهای و میدانی در گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جمع آوری بخشی از اطلاعات از منابع تاریخی، کتب و اسناد و نقشهها در روش کتابخانهای صورت گرفته است و مشاهده و ارتباط مستقیم با بنا و تصویربرداری و استخراج اطلاعات در روش میدانی جای گرفته است.
1-5-4 روش تجزیه و تحلیل
روش تجزیه و تحلیل در این میان توصیفی، تطبیقی و تحلیلی است.
1-6 فرایند تحقیق
گام اول شامل مطالعات کتابخانهای و میدانی از اثر و محیط پیرامون آن است. در گام بعدی به رولوه اثر و تهیه نقشههای آن و همین طور تهیه اسناد مهمی مانند عکسها، تصاویر قدیمی، مطالعات تطبیقی، شواهد باقیمانده و نیز مصاحبه با افراد مطلع، وضع کالبدی و معماری اصیل مجموعه پرداخته میشود. در مرحله بعد آسیبشناسی از اثر و ارائه راه حل های مرمتی صورت میگیرد؛ و در نهایت با بررسی پتانسیلهای مجموعه به ارائه طرح مرمت و احیای مناسب پرداخته خواهد شد.
1-7 قلمرو مکانی پژوهش
قلمرو مکانی پژوهش شهرستان مراغه واقع در استان آذربایجان شرقی است.
1-8 قلمرو زمانی پژوهش
در زمینه مطالعات مربوط، محدوده زمانی که بنا در آن ساخته شده است، متعلق به دوران قاجاریه و پهلوی است و در ادامه پژوهش از دیدگاه امروزی نیز به مطالعه جهت دستیابی به طرح مرمت اثر پرداخته شده است.
1-9 محدودیتهای پژوهش
در مسیر مطالعه و شناخت یک بنای تاریخی مهمترین محدودیت تخریب بخشهایی از بناست که این امر بحث مطالعه و شناخت یک بنا را پیچیده میگرداند. مورد بعدی که آن هم از محدودیتهای اثر بشمار میرود نبود اسناد و مدارک کافی و نقشههای بنا میباشد. همچنین در این میان میتوان به نبود نظارت بر بنا توسط ارگانهای مربوطه اشاره نمود که موجب تبدیل شدن این مکان به فضای ناامنی گردیده است.
1-10 شرح واژهها و اصطلاحات بکار رفته در پژوهش
مرمت: عملیاتی بسیار تخصصی که هدف آن حفظ و آشکار کردن ارزشهای تاریخی و زیباشناختی یک اثر بر مبنای محترم شمردن مواد و مصالح و اسناد اصل است.
احیا: شامل مجموعه اقدامات متنوع و تکمیلی است که برای باز گردانیدن حیات مجدد و یا زندگی مجدد به بنا، مجموعه و یا فضای شهری مورد نظر صورت میپذیرد.
کاروانسرا: بنایی که کاروانیان را در خود جای میدهد. محل اسکان کاروانیان.
سرا: به کاروانسراهای درونشهری گفته میشود.
-1-1
قدمت طولانی تاریخی، فرهنگ و تمدن غنی، كشور ما را دارای دستاوردها و آثار زیبای تاریخی كرده است واز طرفی، به علت وجود چهارفصل در یک زمان از ویژگیهای خاص اقلیمی برخوردار است. این تنوع آب و هوایی تبعات زیادی را در بردارد و باعث به وجود آمدن پتانسیلهای متفاوت و جذابی هم از نظر طبیعی و هم مصنوعی برای جهانگردان می شوداما بنا به مشکلات موجود جهت جذب توریست که در مباحث بعدی به آنها میپردازیم، نتوانستهایم جایگاه واقعی خود را پیدا كنیم.
از این رو مطالعات و برنامه ریزی گستردهای بر روی این مهم در حال انجام است تا كشورها در هر لحظه موفقترین مسیرها را پیش روی این صنعت ترسیم نمایند.
ایران از نظر دارا بودن پتانسیل جذب توریست دارای امتیازات بالایی میباشد.
این سرزمین پهناور با مساحتی در حدود 1648 هزار كیلومتر مربع به علت پیشینه طولانی تاریخی (خسروی.1388.ص85).خصوصیات ویژه اقلیمی از مهمترین كشورهای توریستی به شمار میرود
علم پزشكی در حال پیشرفتهای چشمگیری است و زمان در آن تاثیر بسزایی دارد. با توجه به حل بسیاری از دردها و امراض لاعلاج، به این نتیجه رسیده اند كه داروها و روش های این پیشگیری خود مسبب عوارض جانبی بعدی میشود. و علت ان استفاده از داروهای شیمیایی و در كل ساختهشده بشر است. اما در تحقیقات و مطالعات، امروزه به این نكته پی بردهاند كه درمان از راه طبیعی بهتر بوده و این روش عوارض جانبی بعدی را به دنبال نخواهد داشت.
برای همین منظور است كه استفاده از داروهای گیاهی (طب گیاهی) و آبهای معدنی (آب درمانی) و دیگر روش های طبیعی، بالخص در كشورهای توسعه یافتهای كه خود صاحب بزرگترین پیشرفتهای پزشكی هستند نیز توصیه میشود. از این رو در حال حاضر كشورهایی كه به نحوی دارای چشمههای آب معدنی میباشند تمام تلاش خود را صرف استفاده بهینه پزشكی و اقتصادی از این منابع طبیعی مینمایند. ( الکسین سنوری.1385.ص135)
به طور مثال ، ایجاد مناطق سلامتی، ، كه در آنها مراكز آبدرمانی به صورت خوراكی و غیر خوراكی با بهره گرفتن از جدیدترین تكنولوژی ، دوش ، وان ، سونا ، جكوزی ، و استخر ، اتاقهای بدنسازی ، استراحت ، آفتاب ، ماساژ و … به فعالیت مشغولند.
نوع دیگر آن ایجاد مراكز توریستی، تفریحی در كنار این چشمههای طبیعی است كه مسافرین علاوه بر اقامت و استفاده از امكانات تفریحی
به آبدرمانی هم بپردازند.
این نوع استفاده از طریق ایجاد استخرها و وانها در قسمت ورزشی اقامتگاه یا پمپاژو لولهكشی این آبهایمعدنی به داخل هریک از اتاقها صورت میگیرد، بنا براین امروزه توجه زیادی به چشمههای آّب معدنی می شود.
در كشور ما یكی از مناطقی كه دارای این پتانسیل می باشد، سرعین است.
منطقه سرعین واقع در استان اردبیل در دامنه زیبای رشته كوه سبلان قرار گرفته است. این شهر با چشم اندازی طبیعی و زیبا از مناطق نسبتاً بكر كشورمان است كه 11 چشمه آبگرم معدنی را كه هر كدام دارای خواص متفاوت و متنوع درمانی خاص خود می باشند در خود جای داده است. (محمدرضا غفوری 135.ص1378)
تلفیق دو مسئله توریسم و آبدرمانی در این منطقه مهمترین عامل شكل گیری پروژه شد.
از طرفی ایجاد اقامتگاه مناسب برای مسافرین، نیاز منطقه را از نظر كمی و كیفی تامین نموده و با تركیب بخش آبدرمانی آن پتانسیل اصلی منطقه احیاء و ارزش واقعی آن با اعمال استفاده صحیح از چشمههای آبگرم معدنی و تزریق برنامه های علمیـ تفریحی مناسب، نمودار شده و این قطب جاذبهای كشور دارای امكانات مفید .و متناسب در سطح خواسته های مسافرین گردد
-1 -2بیان مسئله:
در جهانی که ما در آن زندگی میکنیم هر روز به واسطه برقراری ارتباط ، تمدن ها و فرهنگ های مختلف کوچک می شوند.از طرفی هزاره سوم گامی است بلند در جهت ارتباطات یکی از مهمترین صنایعی که کم و بیش تمام کشورهای جهان را به خود معطوف کرده صنعت توریسم است.رشد سریع و بی وقفه صنعت توریسم ایران را نیز تحت تاثیر خود قرار داده است که با توجه به وجود جاذبه های توریستی در ایران این صنعت بر سود اقتصادی به یکی از دغدغه های تصمیم گیرندگان مسائل کشوری تبدیل شده است.وجود همین جاذبه های توریستی و حضور تمدن و فرهنگ غنی ایران باعث مطرح شدن ایده گفتگوی تمدن ها نیز شد تا آنجا که به پیشنهاد ایران سال 2001 میلادی سال گفتگوی تمدن ها نام گرفت.با این وجود به علت نبود برنامه ریزی اصولی و همه جانبه ، کمبود امکانات و عدم تبلیغات مناسب مشکلات جهانگردان در داخل کشور به علت متفاوت بودن فرهنگ ها و قوانین دینی ، پاییین بودن کیفیت فضاهای اقامتی ، عدم وجود سیستم حمل و نقل مدرن و…هنوز راه های توسعه و گسترش صنعت توریسم در ایران چندان هموار نشده است.البته این را نباید فراموش کرد که جلوه های هنری ، ذوق و ادبیات و روح مهمان نوازی ایرانیان و هم چنین وجود آثار باستانی از تمدن ها و دوران مختلف شهر نشینی و سبک خاص و غنی معماری ایرانی و اسلامی از موارد جذب کننده است.از بررسی موارد فوق به این نتیجه می رسیم که همزمان با گسترش روز افزون مسافرت و گردشگری و گرایش بیش از پیش مردم به این امر ، ایجاد امکانات پذیرش این مسافران به نحو مطلوب از نظر کمی و کیفی باید مورد توجه قرار گیرد و در برنامه ریزی های کلان ردیف های خاصی را به خود اختصاص دهد. ضرورت ایجاد هتل ها و اقمت گاه های بین المللی در ایران نیز از چند جنبه قابل بررسی است :
نخست جنبه فرهنگی که همان طور که اشاره شد در این زمینه ایده گفتگوی تمدن ها باید مورد توجه قرار گیرد امکان برقراری ارتباط بین فرهنگ های مختلف امکان آشنای با سایر فرهنگ ها هم چنین شناخت دانش جدید و پیشرفت های چشمگیر غرب در همه زمینه ها از اهداف این ایده است . جنبه اقتصادی یکی دیگر از موارد فوق است . بر اساس برخی اظهار نظرهای رسمی صنعت گردشگری می تواند سالیانه پانصد هزار شغل جدید ایجاد کند و هفت و نیم میلیارد دلار در آمد سالیانه نصیب کشور کند . هم چنین گفته می شود به ازا ورود هر توریست قابلیت ایجاد هشت شغل جدید در کشور وجود دارد . جایگاه ویژه شهر سرعین و جاذبه های توریستی فراوان و کم نظیر این شهر نیاز آن را به ساخت مجموعه های اقامتی تفریحی و آبدرمانی بیشتر می کند
در پژوهش (طراحی مجموعه اقامتی و آبدرمانی) سعی شده است با بهره گرفتن از ویژگی ها و خصوصیات شهر مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت مسافران و گردشگران خارجی و داخلی ایجاد شود .
:
سینما همواره در کلی ترین تعریف خود نوعی بازنمایی واقعیت و پرورش تخیل است؛ واقعیت پویایی که در عینیت مادی وجود دارد و برای تبدیل شدن به آنچه روی پرده بازسازی می شود، نیازمند خلاقیت های فیلم سازان متفکر است. این هنرمندان به روش های مختلف و با ایجاد شیوه های بدیع سینمایی در مقاطع مختلف تاریخ نه چندان طولانی سینما، در خلق نگرش های نوین برای ایجاد حرکت روی پرده موفقیت هایی به دست آورده اند. سینما اساساً بر پایه تجزیه حرکت و ترکیب مجدد آن به عرصه تمدن انسانی قدم گذاشت. سینما بدون حرکت قابل رویت که حاکی از پویایی واقعیت جلو دوربین است و حرکت غیر مرئی یعنی حرکت فیزیکی نوار فیلم برای بازسازی حرکت واقعی نمی تواند وجود داشته باشد و قابلیت عرضه سینما در این عنصر بنیادی، یعنی حرکت نهفته است. این که توهم به وجود آمده از برآیند عوامل حرکتی مختلف در فیلم، چقدر و تا چه میزان بر ذهن بیننده مؤثر است و او را به چه ادراکاتی وا می دارد، گستره بحث پر سابقه ای را آشکار می سازد. از طرف دیگر، معماری در قیاس با سینما، هنری است مبتنی بر ایستایی و استواری حجم های مختلف که از ترکیب فضاهای پیوسته و ناپیوسته به وجود می آید. در کلی ترین تعریف معماری می توان آن را به عنوان هنری که فضا را شکل می دهد شناخت. معماری نیز از یک نقطه نظر بر حرکت استوار است، اما این حرکت مانند حرکت غیر مرئی فیلم به چشم نمی آید و از آن جا که بیانگر ارتباط فضاهای مختلف با یکدیگر است، حرکتی درونی محسوب می شود. از طرف دیگر نمی توان فضا را در معماری درک کرد، مگر این که
تماشاگر در آن حرکت کند. این حرکت تماشاگر است که فضای معماری را ملموس می سازد. معماری هنری فضا- زمانی است، زیرا برای درک و دریافت فضای آن، تماشاگر نیازمند حرکت در درون و بیرون آن است. صرف این زمان برای کشف عناصر و عوامل معماری امری الزامی به نظر می رسد. آنچه سینما را به معماری و معماری را به سینما نزدیک می سازد، تنها ماهیت حرکت نیست، بلکه عناصر دیگری نیز در این تعامل هنری درگیرند. این عناصر از ابعاد زیبا شناختی در هر دو هنر، از پایگاه مشترک و جایگاه ویژه ای برخوردارند که زمان و فضا مهم ترین و عناصر دیگری از جمله ریتم، رنگ و نور، بافت، حرکت و تداوم مؤثرترین آن ها هستند. سینما با ترکیب عناصری چون رنگ و نور، زاویه دید و صحنه، تدوین و صدا و در جهت ایجاد رابطه ای مستحکم با بیننده خود و تسهیل سفر ذهنی او به درون فیلم دست به فضا سازی می زند، در حالی که جوهر معماری فضاست. تاریخ تحلیل فیلم آکنده از موضع گیری های عینی درباره فضا در تصویر فیلم است. غالب تحلیلگران به فضا در تصویر سینمایی از جنبه معماری صحنه پرداخته اند، در حالی که این فضاهای معماری گونه صحنه های فیلم، چیزی بیشتر از ابزار تحریک ذهنی بیننده ساکن در سالن سینما نیست. در تحلیل نهایی شرایط روانی تماشای فیلم در می یابیم که بیننده از طریق سفر ذهنی به درون فیلم است که به درک نهایی از معنا و مفهوم آن می رسد. در حالی که نظاره گر معماری مسافر عینی است و از طریق حرکت در درون معماری و احساس ریتم، تداوم و پیوستگی فضاهای آن است که به ماهیت و واقعیت آن می رسد بی شک بحث های زیبا شناختی درباره نقاط اشتراک و انطباق سینما و معماری جز از طریق مقایسه برخی آثار سینمایی و تبیین آن ها به گونه تشریح یک کالبد معماری امکان پذیر نیست. برای دستیابی به این هدف نمی توان جز جست وجوی معماری در سینما راهی در پیش گرفت.
از دیدگاه ویترویوس، معمار سده های پیش از میلاد، بررسی اصول معماری «استحکام و زیبایی» به عنوان شاخصه های کلی معماری سبز بیان می شود. هدف کلی معماری سبز کاهش آسیب بر محیط و منابع انرژی و طبیعت است، یعنی ساختمانی که کمترین ناسازگاری و مغایرت را با محیط طبیعی پیرامون خود و در پهنه وسیع تر با منطقه و جهان دارد. بنابراین، معماری سبز ترکیبی چند ارزشی در بر دارد: زیبا شناسی، محیط، اجتماع، سیاست و به عبارتی طراحی و ساختمان سازی هماهنگ با محیط.
نگرانی از ادامه وضعیت ناسازگار با طبیعت و استفاده بیش از حد از منابع برگشت ناپذیر انرژی منجر به آن شد که الگوهایی از توسعه دنبال شود تا آسیب های کمتری به محیط وارد کرده و قابلیت تداوم و استمرار داشته باشد؛ در این راستا بایستی در پی ایجاد شرایطی در جهت هماهنگی با محیط زیست و به وجود آوردن محیط زیستی پایدار بود.
رویکرد های جدید طراحی مسکن در دهه های اخیر در کشورهای مختلف جهان مورد توجه بوده اند. از آنجایی که الگوی مسکن برگرفته از نوع تفکر انسان ها ، آداب و رسوم، سنت ها، اقتصاد و تکنولوژی می باشد، با گذشت ایام تغییرات وسیعی در آن دیده می شود. بررسی فضاهای مسکونی در چند دهه گذشته خصوصا در ایران، نشان می دهد که افراد به صورت گروه های پر جمعیت و در یک واحد مسکونی بزرگ با فضاهای متعدد زندگی میکنند و این شکل از زندگی، صورت متداول سکنی را به خود اختصاص داده بود. خانواده های بزرگ شامل پدر و مادر، فرزندان، عروس ها، دامادها و حتی نوه ها می شدند در یک واحد مسکونی که بسیاری از فضاها در آن به صورت مشترک استفاده می شد، سکنی داشتند.
مثال بارز این موضوع ، خانه های حیاط مرکزی با اتاق های متعدد در اطراف حیاط ، مهتابی در گوشه ای از حیاط، انبار، مطبخ و سرویس بهداشتی در طبقه زیرزمین و در برخی خانه ها، فضاهای اختصاصی فصول سرد و گرم(زمستان نشین و تابستان نشین) می باشد. هدفی که به صورت بارز در طراحی اینگونه خانه ها به چشم می خورد هماهنگی کامل آن با محیط و بستر خود می باشد و این هدف چیزی است که این روزها در معماری ما کمتر دیده می شود و با توجه به رشد روز افزون جمعیت جهان و کاهش منابع طبیعی لازم است که با برنامه ریزی اصولی در طراحی ساختمان ها سعی کنیم با حداقل مصرف انرژی آسایش روحی و جسمی فرد را تامین کنیم.
در این پژوهش تلاش می گردد تا راهکارهایی برای کاهش مصرف انرژی گرمایشی همچون جذب مستقیم از طریق “نورگیرهای سقفی ،قرارگیری مناسب پنجره ها” ، جذب غیرمستقیم، همچون استفاده از “دیوار ترومب،سقف آبی و گلخانه”و راهکارهایی برای کاهش مصرف انرژی سرمایشی همچون “حوزه بندی و سازماندهی فضاها، تهویه و خنک کننده های طبیعی و خنک کننده های تبخیری[1] (Grondzik, W.T, Kwok, A.G, Stein, B, Reynolds, J.S, 2010) ” در طراحی معماری مجتمع مسکونی با توجه به شرایط موجود، مورد مطالعه و استفاده قرار گیرد.
1-1 بیان مساله
انرژی مصرف شده در ساختمان ها سهم بزرگی از مصرف انرژی کل را تشکیل می دهد. در ساختمان های مسکونی و تجاری این میزان مصرف برای خود ساختمان می باشد و این ساختمان ها بیش از 35 درصد مصرف انرژی کل را به خود اختصاص می دهد (IEA, 2007) [2] . در ساختمان ها، انرژی در موارد مختلفی همچون گرمایش، سرمایش، تهویه، روشنایی، تأمین آب گرم مصرفی و تجهیزات مختلف نصب شده در آن، مورد استفاده قرار می گیرد. انرژی مصرفی برای گرمایش، سرمایش و تأمین آب گرم مصرفی بیش از 75 درصد مصرف انرژی کل را به خود اختصاص می دهد (IEA, 2007). بنابراین طراحی معماری ساختمان ها خصوصاً مسکونی یا تجاری در جهت کاهش میزان مصرف انرژی های تجدیدناپذیر امری لازم و ضروری است.
انرژِی تجدید پذیر[3] ، انرژی برگشت پذیر، نیز نامیده میشود. به انواعی از انرژی میگویند که بر خلاف انرژیهای تجدیدناپذیر قابلیت بازگشت مجدد را به طبیعت دارند.
نگرانی درباره تغییرات زیست محیطی در کنار افزایش قیمت روزافزان نفت و اوج تولید نفت و حمایت دولتها، باعث رشد روزافزون وضع قوانینی میشود که بهره برداری و تجارتی کردن این منابع سرشار تجدید پذیر را تشویق می کنند.
انواع انرژیهای تجدید پذیر عبارتند از:
انرژی آب ، انرژی باد، انرژی خورشید، انرژی گرمای آب و اقیانوس ها ، انرژی امواج و جزر و مد و انرژی گرمای زمین.
طراحی اقلیمی در پی ایجاد هارمونی با طبیعت و استفاده از انرژی های تجدید پذیر پیرامون است. بنابراین مرحله اول شناخت اقلیم و مرحله دوم چگونگی بهره برداری از این منابع است. برای طراحی ساختمانی که موجبات آسایش آن را فراهم نموده و از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی کارآمد باشد، شناخت اقلیم و عوامل تاثیر گذار بر آن از جمله ضروریات به شمار می رود که از جمله عوامل اقلیمی مانند : دمای هوا، رطوبت هوا، بارندگی، باد و تابش خورشید است.
امروزه بعضاً به دلیل ضعف طراحی ، درصد قابل ملاحظه ای از انرژی های اولیه صرف گرم کردن ،خنک نمودن ونوررسانی ساختمان ها می گردد. با اندکی توجه به اصول طراحی منطبق با اقلیم و به کارگیر ی انرژی های تجدید شونده می توان مصرف انرژی را در بناها تا حد قابل ملاحظه ای کاهش داد از جمله این راهکارها استفاده از جذب مستقیم ، جذب غیر مستقیم و (استفاده مناسب از انرژی تابشی ) ،جهت گیری مناسب ساختمان ، تهویه مناسب ساختمان، استفاده از عایق های طبیعی و صنعتی، استفاده از مصالح مناسب با توجه به اقلیم و…… درصورت استفاده از سامانه های غیر فعال خورشیدی، ساختمان ها به گونه ای طراحی می شوند که نیازهای گرمایش ، سرمایش ونوررسانی در آنها به صورت طبیعی وهمساز با اقلیم تامین گردد و به این دلیل ” سامانه غیر فعال” نامیده می شوند که نیازبه فعالیت تجهیزات گرمایشی وسرمایشی به حداقل ممکن می رسد.
پیشینیان همچنین اطلاعات وسیعی از پتانسیل های معماری به دست آورده بودند که قادر به اصلاح گرمایشی تابشی و سایه خورشید شدند در واقع استفاده از خورشید به عنوان یک منبع گرما چیز جدیدی نیست . در 2400 سال پیش سقراط دریافته است که :
“امروزه در خانه های با جهت جنوبی اشعه خورشید در زمستان ها به داخل ایوان نفوذ می کند، اما در تابستان مسیر حرکت خورشید درست در سمت بالای سرمان ویا بالای پشت بام است به طوری که سایه ایجاد می کند بنابراین باید سمت جنوب را برای گرفتن آفتاب زمستان بزرگتر وکشیده تر وسمت شمال را برای دوری از بادهای زمستان کوتاه تر ساخت . دارنده چنین خانه ای می تواند فضای مناسبی درهمه فصول داشته باشد .”
همچنین خانه های اقلیمی باید به خوبی عایق شده باشند و سرعت نشت هوا در آنها کاهش یابد تا گرمای خورشید رانگاه دارند بنابراین با انجام عایق کاری خوب مقدار متنابهی از انرژی که امروزه به هدر می رود می تواند ذخیره ومورد استفاده قرا رگیرد.
1-2- اهداف تحقیق
امروزه معماری پایدار در زمینه های طراحی مسکونی با رویکرد به فناوری نوین بدنبال ایجاد شیوه های جدید طراحی این چنین فضاهای مسکونی است. همانطور که با گذر زمان ساختارهای صنعتی رو به تحول است، ساختارهای مسکونی نیازمند تغییر و تحولات اساسی می باشد. اگر چه انسان به عنوان مخاطب فضا همواره در زمان های مختلف نیازهای پایه یکسانی را دارا می باشند، در عین حال آنچه باعث تفاوت در طراحی معماری مسکونی می شود پیشرفت های تکنولوژی در قسمت های گوناگون می باشد، این پیشرفت ها بطور مستقیم و غیر مستقیم تاثیرات عمیقی بروی چگونگی زندگی انسان می گذارد و نیازهای وی را تغییر می دهد.
در این تحقیق سعی بر این است مجموعه مسکونی ای طراحی شود که هر چه بیشتر با نیازهای انسان آینده منطبق باشد و تا حد امکان این فاصله را کاهش دهد. بدین معنی که از طریق پیش بینی های آینده و نیازهای اولیه انسان، قابلیت لازم برای ایجاد زندگی با کیفیت مطلوب را داشته باشد و تمامی این عوامل در جهت سازگاری با طبیعت و ایجاد معماری پایدار صورت میگیرد.
عواملی که می توان نیازهای قابل ارائه را تعیین نمود به شرح زیر خواهد بود:
1-3- سوالات تحقیق
1-4- روش کار
1-4-1- روش تحقیق
این تحقیق از نوع تحقیقات کاربردی است که روش پژوهش آن کیفی و کمی (ترکیبی) است. در بخش مباحث مربوط به مسکن و سکونت، کیفی و در بخش انرژی، کمی است. بدنبال رشد و پیشرفت تکنولوژی های روز و همچنین تاکید بر استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر با در نظر گرفتن حداقل مصرف، در پی ایجاد راهکارهایی به منظور طراحی بهینه فضاهای مسکونی خواهیم بود تا علاوه بر حفظ محیط طبیعی، نیازهای امروزی انسان ها را برطرف نماید.
1-4-2- ابزار گردآوری اطلاعات
در این تحقیق سعی می شود با بهره گرفتن از منابع موجود کتابخانه ای (کتب،مجلات و…) و مقالات علمی موجود، همچنین استفاده از، مصاحبه و منابع اینترتی به منظور شناخت نیازهای امروزی انسان ها با توجه به پیشرفت تکنولوژی و صنعتی در زمینه ساخت فضاهای مسکونی همساز با اقلیم به جمع آوری اطلاعات پرداخته و تکمیل گردد.
1-4-3- روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
جمع بندی اطلاعات به روش های مختلف همچون ترسیم نمودار، جداول، تحلیل ها و مقایسه با یکدیگر صورت می گیرد. برخی از داده ها نیز ممکن است بصورت غیر کمی استخراج شود که بر مبنای عقل و منطق و استدلال دریافت می شود. مصاحبه ها، از دیگر تمهیدات لازم برای تحلیل و جمع بندی مورد استفاده قرار می گیرد.